مدارس هوشمند امروزه از مباحث مهم آموزشی دنیا می باشند.حضور بشر در عصر دانش و فن آوری، چهره حیات بر کره خاکی را چنان دگرگون کرده است که تجسم زندگی بدون تکنولوژی برای انسان قرن ۲۱ غیر ممکن به نظر می رسد.رشد بسیار سریع فناوری اطلاعات کره مسکونی را به دهکده اطلاعاتی کوچکی تبدیل کرده که در کسری از ثانیه می توان تمام وسعتش را پیمود و دیگر زبان، نژاد و طول و عرض جغرافیایی در دسترسی افراد به علوم و اطلاعات بی کران دانش تاثیری ندارد.امروزه دیگر حتی از دهکده جهانی هم صحبت نمی شود بلکه امروزه تمامی اطلاعات و فناوری تحت بحث جدیدی به نام میزگرد جهانی تعبیر شده است.ماهیت آموزش برای دست یابی به ارتباطات مستمر و به صورت لحظه ای ، دائما در حال تغییر است. با توجه به این گسترش روز افزون فنا وری اطلاعات و ارتباطات تمام افراد جامعه تحت تاثیر این تکنولوژی می باشند و هر روز ما شاهد سرعت و قدرت این پدیده در دست یابی به اهداف جدید هستیم پتانسیل های با لقوه این فناوری، ظرفیت های ایجاد شده توسط آن ونحوه برخورد نظام آموزش و پرورش با این پدیده شالوده نظام آموزشی ما را در آینده پی ریزی خواهد نمود.
به نظر می رسد فرهنگ ملی ما به خاطر هجوم اطلاعات غیر قابل کنترل و سرگرمی های گمراه کننده، این عظمت انکارناپذیر را به چشم تهدیدی بر ماهیت خود می انگارد و تنها راه برای تبدیل این تهدید به فرصتی مناسب برای رشد، تاکید بر مساله آموزش است.تربیت نیروهای خلاق، آگاه و توانا رسالت خطیری است که هرگونه غفلت در آن نظام اجتماعی یک ملت را با صدمات جبران ناپذیری مواجه می سازد.همزمان با تغييرات سريع فنون و مهارت ها و ظهور پديده هاي نوين در فناوري اطلاعات و تأثير آنها بر شيوه ها و روش هاي زيستن، فرايند آموزش نيز که يکي از ارکان اساسي و بنيادين جوامع است متحول و دگرگون شده است.در عصر سقراط آموزش به روش استاد و شاگردي بود. مهارت ها و فنون تنوع چنداني نداشت و روش هاي گوناگون آموزش ناشناخته بودند. در روش شاگرد و استادي ابزار خاصي براي ارزيابي فراگير وجود نداشت و آموزش کاملاً به شرايط فراگير، استاد و محيط بستگي داشت. منطق ارسطويي، مکاشفه و ديالکتيک سقراطي مبناي مباحث بيشتر مدارس بود.پس از اين دوران،آموزش به روش هاي معمول و متداول کنوني و با تدريس آموزگار در مکاني مشخص و با حضور بيش از يک يا دو شاگرد شکل گرفت.
آموزشگاه هوشمند گامی اساسی است در راستای آموزش صحیح و موثر برای بهره گیری برنامه ریزی شده از دانش و تکنولوژی که با آموختن روشهای هدفمند اندیشیدن و هدفمند زندگی کردن به سرمایه های حقیقی اجتماع آنها را برای زندگی موفق در رقابت بزرگ جهانی آماده می سازد.چنین آموزشی با اتکا بر امکانات آموزشی الکترونیک و آزمایشگاههای مجازی و کمرنگ کردن تاثیر تقسیم ناعادلانه امکانات مالی، سعی دارد فاصله طبقاتی و تاثیر فقر بر کیفیت یادگیری را به حداقل برساند.
اکنون در آغاز این رسالت عظیم، این همت تمام دست اندر کاران تعلیم و تربیت است که در سایه الطاف بی کران الهی این پتانسیلهای ازرشمند منطقه ، را در راستای اهداف تعلیم و تربیت با استفاده از دانش روز و قدرت فناوری به پیش ببریم
آموزش رايج در مدارس کشور، يک آموزش سنتي و يا به عبارت ديگر آموزش فقط شنيداري مي باشد. حداکثر اقدام تصويري در خصوص موضوعات مورد آموزش، نصب بعضي پوسترهاي رنگي بر روي تخته سياه کلاس مي باشد. در روش ديداري- شنيداري سعي مي شود آموزش به کمک فيلم ، انيميشن، نماهنگ و … ارائه گردد. در اين روش ماندگاري مطلب قريب به ۲۰ سال مي باشد در حالي که ماندگاري مطلب در روش شنيداري حداکثر ۶ ماه است. در ضمن در روش ديداري- شنيداري مطالب علمي در محيطي جذابتر و در مدت زمان کمتر قابل انتقال است
در مدارس معمولي، طرح درس معلم شامل مجموعه اي از دستورالعمل ها، برنامه هاي درسي، سؤالات تمرينات اضافه، امتحانات کلاس و … مي شود.
درباره ي تأثير فناوري اطلاعات و ارتباطات بر نظام آموزشي (و به طور خاص مدارس) دو رويكرد متفاوت وجود دارد. برخي معتقدند، اثر فناوري هاي جديد تدريجي است و صرفاً انتقال برنامه ي درسي سنتي را كارآمدتر مي سازد و در واقع، دسترسي به اطلاعات سريع تر مي شود. رويكردي ديگر معتقد است ورود فناوري اطلاعات و ارتباطات به مدرسه ها، هدف ها و ابزارهاي تعليم و تربيت را به طور اساسي تغيير مي دهد. از اين ديدگاه فناوري اطلاعات بر مرزهاي ساختاري نظام آموزش سنتي فايق مي آيد.
با اين كه موارد بالا از دستاوردهاي استفاده از فناوري اطلاعات است، با اين حال ساده لوحانه است اگر تصوركنيم ورود فناوري اطلاعات (در جلوه هاي متفاوت آن : اينترنت ، رايانه ، چند رسانه اي و … ) به تنهايي باعث انقلاب آموزشي شود. اگر فرهنگ ياد دهي – يادگيري در نظام آموزشي تحول نپذيرد ، ورود فناوري هاي اطلاعاتي نه تنها تحولي ايجاد نخواهد كرد ، بلكه به تقويت سنت هاي محافظه كارانه ي آموزشي منجر خواهد شد. لذا تغيير در مدرسه سنتي به سوي مدرسه هوشمند نيازمند تغيير در نظام آموزش و پرورش كشور مي باشد و هيچگاه راه اندازي مدارس هوشمند ميسر نخواهد شد مگر ساختار نظام آموزش و پرورش تغيير يابد .
همچنین نيازهاي روزافزون مردم به آموزش، عدم دسترسي آنها به مراكز آموزشي، كمبود امكانات اقتصادي، كمبود آموزشگران مجرب، و هزينههاي زيادي كه صرف آموزش ميشود، متخصصان را بر آن داشت كه با كمك فناوريهاي اطلاعات، روشهاي جديدي براي آموزش ابداع نمايند كه هم اقتصادي و باكيفيت باشند و هم بتوان با استفاده از آن، به طور همزمان جمعيت كثيري از فراگيران را تحت آموزش قرار داد.امروزه مفهوم سواد، ديگر «توان خواندن و نوشتن» نيست.به قول آلوين تافلر۱ در قرن بيست و يكم، بي سوادان آنهايي نيستند كه نميتوانند بخوانند يا بنويسند، بلكه كسانيهستند كه نميتوانند ياد بگيرند و بازآموزي كنند.
تحولات سريع فناوري اطلاعات و ارتباطات در دهه اخير، جهان را با يك بي سوادي -به تعبير جديد- و نياز همهگير به بازآموزي و يادگيري مواجه ساخته است. اقدام به صدور گواهينامه بينالمللي كاربري رايانه يكي از اقدامات جهاني در زمينه بازآموزي است. روشهاي سنتي آموزش، ديگر پاسخگوي اين حجم عظيم تقاضا براي آموزش نيست.