Skip to main content

در ادامه ی مقاله ی مقایسه سئو و بازاریابی محتوا – بخش۲

۳- ایجاد و بهینه سازی محتوا

پس از شناسایی مخاطب و تعیین هدف، قدم بعدی ایجاد و بهینه سازی محتوا برای ماکزیمم بازدید است. عدم موفقیت در بهینه سازی محتوا حکم یک ماموریت خودکشی را دارد. افرادی که نتوانند محتوا را پیدا کنند، نمی توانند از آن استفاده کنند و با برند سازنده آن مشارکت داشته باشند.

هر قطعه از محتوا را همواره می توان از طریق بهینه سازی بهبود بخشید؛ تفاوتی ندارد که این محتوا برای وبسایت شما باشد یا رسانه اجتماعی یا کمپین های ایمیل. به توصیه های زیر توجه کنید:

  • موضوعات مرتبط انتخاب کنید: محتوا باید مشتری محور باشد نه برند محور یا تجارت محور. موضوعات باید از نظر دموگرافی، رفتارها و علایق مشتری جذاب باشند.
  • از کلیدواژه های مناسب استفاده کنید: از اصطلاحات تخصصی شرکتی اجتناب کنید. واژه هایی را به کار ببرید که افراد حقیقتاً هنگام جستجوی محصولات یا خدمات شما مورد استفاده قرار می دهند.
  • محتوا را با ویژگی های خاص شخصیتی و رفتارهای خرید مطابقت دهید: ترسیم نقشه ای برای مسیر پیمایشی مشتری به ایجاد محتوایی در راستای موفقیت از همان ابتدای کار کمک می کند.
  • بهینه سازی موبایل: این امر به ویژه برای موبایل حائز اهمیت است. برندهایی که بهینه سازی موبایلی نداشته باشند، تا ۶۸% ترافیک کمتری خواهند داشت.

۴- ادغام کمیت و کیفیت

بسیاری از بازاریابان باور دارند که مشتریان در دریای وسیع محتوایی که ما تولید می کنیم، غرق شده اند. هر چه باشد، افراد بزرگسال ایالات متحده زمان قابل توجهی (برابر ۱۰ ساعت و ۳۹ دقیقه) از هر روز خود را صرف رسانه ها می کنند. طبق آمار اسمارت اینسایت (Smart Insight) در هر دقیقه، ۵۰۰ ساعت ویدئو در یوتیوب آپلود می شود، حدود ۱۵۰هزار ایمیل ارسال می گردد؛ حدود ۱۵۰۰ پست وردپرس جدید انتشار می یابد؛ ۳٫۳ میلیون پست جدید فیسبوک نشر می شود و ۴۴۸۰۰۰ توئیت جدید در توئیتر ظاهر می شود.

این وضعیت بازاریابان را به سمت یک نتیجه گیری سوق داده است: تمرکز روی کیفیت، نه کمیت. این رویکرد در واقعی منطقی به نظر می رسد زیرا محتوای بیشتر لزوماً به معنای محتوای بهتر نیست.

بله، حجم انبوهی از محتوا در وب تجمع یافته است. طبق Cisco، پیش بینی می شود که ترافیک اینترنت جهانی در سال ۲۰۲۰ به رقم بسیار قابل توجه ۲٫۳ زتابایت برسد.

به هر حال، یک فرد عادی تمایلی به مصرف تمام محتوای موجود روی وب ندارد. افراد خواهان استفاده از محتوای هوشمند شخصی سازی شده، مرتبط و مفید برای خود هستند.

  • آیا کیفیت اهمیتی دارد؟ مسلماً ! محتوای ضعیف بی تاثیر بوده و کمکی به دستیابی شما به اهدافتان نمی کند و می تواند مشتریان بالقوه شما را فراری دهد!
  • آیا کمیتی اهمیتی دارد؟ بله! ارائه مداوم و پیوسته مطالب و آغاز مکالمه با مشتریان از طریق محتوای به یادماندنی و جذاب کمک می کند تا برند در خاطر مشتری بماند.

۵- اندازه گیری نتایج و بازگویی

چیزی را که اندازه گیری نشده باشد، نمی توان بهبود بخشید. خوشبختانه، بازاریابان به گنجینه داده های بلادرنگ و آنی جهت کسب بینش مربوط به عملکرد محتوا و ردگیری شاخص هایی جهت تعیین ROI دسترسی دارند.

برندها می توانند از هر کمپین محتوایی (چه موفق و چه ناموفق در تحقق اهدافش) مطالبی را بیاموزند:

  • عدم موفقیت محتوا: محتوای ناموفق را با محتوای سابق موفق مقایسه کنید (چه محتوای متعلق به خود شما و چه محتوای متعلق به شخص ثالث). ببینید علت شکست در چیست. به ترافیک، مکالمات و بازده مربوطه یا تاثیرگذار بر محتوا توجه کنید.
  • موفقیت محتوا: مشخص کنید چه چیزی باعث برجستگی محتوای شما شده است. سعی کنید این موفقیت را تکرار کنید و استثنائات را به پدیده هایی رایج تر تبدیل کنید.

در زیر، چهارچوب فوق العاده ای در خصوص بهترین شیوه رسیدگی به موضوعات مربوط به SEO و محتوا در سازمان شما ارائه شده است:

مقایسه سئو و بازاریابی محتوا – بخش3

نتیجه گیری:

بهینه سازی برای افزایش ارزش محتوا ضروری و حائز اهمیت است. مخاطب مورد نظر باید بتواند محتوا را پیدا کند و محتوا باید نتایج تجاری در بر داشته باشد. حصول اطمینان از سازگاری محتوای شما با موتورهای جستجو و بهینه بودن آن در کل مسیر پروسه خرید خریدار برای موفقیت ترکیب محتوا و تیم SEO حائز اهمیت است.

Leave a Reply