مسئله شکل گیری یک ارتباط بصری در یک اثر طراحی گرافیک تبلیغاتی عبارت از نوعی فهم است که با عمل دیدن و کشف پیام بصری از سوی مخاطب انجام می پذیرد. در واقع ارتباط شکل نمیگیرد مگراینکه یک وجه اشتراکی بین دوسوی ارتباط وجود داشته باشد. ایده پردازی و استفاده از خلاقیت در طراحی (تفکر خالق)، شیوه ای هستند که می توانند طراح گرافیک را در شکل گیری این ارتباط و به اشتراک گذاشتن معنای مورد نظر، یاری کند و هرچه قدر این بیان، قابلیت تفسیر پذیری بیشتری داشته باشد، میتواند موفق تر باشد. به طور کلی تفسیر، یک پدیده خلاقانه است و خلاقیت طراح به منظور دعوت به سهیم شدن مخاطب می باشد، یعنی بیننده نکته موجود را در ذهن خود حل می کند و با طراح در زمینه درک پیام و فهمیدن معنا همراه می شود.
تبلیغات تجاری به عنوان یکی از رسانه های مدرن ارتباطی دنیای معاصر با توده عظیم بینندگانی که هرگز دیده نمی شوند و تولید انبوه کالا، روزانه روش های متنوعی را برای تاثیرگذاری هرچه بیشتر بر مخاطب به کار می گیرد.
طراحان گرافیک، که می توان از آنها به عنوان طراحان تبلیغات نیز یاد کرد، وظیفه خطیر و تاثیر گذاری در روند شکل گیری پیام و چگونگی درک مخاطب در بخش های مختلف یک اثر تبلیغاتی، به عهده دارند.
پیچیده بودن جریان ایده پردازی و میزان اثر گذاری آن در شکل گیری یک اثر تبلیغاتی موفق و در هرچه به یادماندنی تر بودن پیام کار در ذهن مخاطب، ضرورت پرداختن به چرایی و چگونگی این مسئله را روشن می کند.
کاربرد خلاقیت در طراحی در انتقال پیام
پیام: در تبلیغات همیشه روی یک پیام اصلی متمرکز می شویم. هیچ وقت چند پیام با یک ارزش مساوی نمی دهیم. باید سعی کنیم پیامی که برای گیرنده جذاب تر است، انتخاب کنیم.
به عنوان مثال بر اساس تحقیق، بررسی و سوال متوجه می شویم که تمام خریداران بالقوه میز، راحتی میز برایشان مهم است، بنابراین پیام ما مشخص شد و باید این پیام مشخص را به این آدم های مشخص بگوییم نه به همه آدم های دنیا!
اگرمخاطب تغییر کرد، پیام هم عوض می شود .بنابراین مخاطب و شناخت ویژگی آن تعیین کننده است . نکته مهمی که در جذاب شدن و تاثیر گذار تر بودن پیام کمک میکند کدگذاری شدن پیام است مثلا” در ادبیات ما ضرب المثل ها نمونه کد گذاری شده ی جمله ها هستند .سپس این پیام کد گذاری شده از طریق رسانه ها به گیرنده می رسد.
خلاقیت در طراحی در رسانه
رسانه: از آن جایی که همیشه تبلیغات بودجه و هزینه ای محدود دارد باید سعی کنیم بهترین و اثر گذارترین رسانه را مشخص کنیم. از طریق تحقیق و بررسی، رسانه هایی که مخاطب مورد نظر بیشترین ارتباط را با آن برقرار میکند، مشخص میکنیم. خوب یا بد بودن رسانه را، میزان ارتباط مخاطب با آن مشخص می کند. و میزان شناخت و تسلط فرستنده بر برنامه ها، مخاطب آنها و ساعت پخش رسانه ای مثل تلویزیون در تاثیر گذاری رسانه مورد نظر در روند تبلیغ موثر است .
با رسیدن پیام به گیرنده، کد باید رمزگشایی شود در غیر این صورت منظور پیام دریافت نمی شود.تشخیص میزان درک مخاطب در روند رمز گشایی پیام به عهده ی آژانس تبلیغاتی است. و طراح گرافیک به عنوان کد گذار باید به این نکته نیز توجه کند که پیام کد گذاری شده خیلی بی مزه و یا مشکل نباشد .
خلاقیت در طراحی (تفکر خالق) در روند شکل گیری یک اثر طراحی گرافیک تبلیغاتی ، فرآیندی خلاقانه است، اغلب متشکل از یک طراح گرافیک ویک مشتری و معموال در پیوند با تولیدکنندگان که به منظور ارائه ی یک پیام به یک مخاطب معین به عهده گرفته می شود. این رشته هم چنین به عنوان ارتباط بصری یا دیزاین ارتباطات نیز اشاره می شود.
فرآیند خالق و روش های تفکر خالق، به عنوان ویژگی اساسی دیزاین در ایده پردازی یک اثر تبلیغاتی نقش تاثیر گذاری دارد. تمایز در ایده، رنگ، طرح، تصویر، شعار و همه آن چیزی که در طراحی گرافیکی یک اثر تبلیغاتی موفق، دخیل هستند، ایجاد ارزش میکند. نتیجه این نگاه متفاوت، ایجاد شخصیتی متفاوت است. اولین و مهمترین تاثیر چینن نگاهی در تدوین تبلیغات خالق، القاء کردن این حس به مخاطب است که یک شرکت تا چه اندازه به نگاه، تفکر و درک مخاطبین خود اهمیت میهد. از آن جا که بخش عظیمی از اطالع رسانی در دنیای رسانه امروز برعهده تبلیغات است، نگاه کلی این پژوهش بر چگونگی عملکرد یک طراح گرافیک در یافتن راه حل مناسب بصری با کمک گرفتن از روش های ایده پردازی و تفکر خالق، در یک اثر طراحی گرافیکی تبلیغاتی می باشد.
تاثیرتفکر خلاقانه در روند ایده پردازی خالقیت یکی از معیار های اساسی هر اثر هنری است. کاری که پرسش برانگیزتر باشد، بیشتر در ذهن و اندیشه مخاطب می نشیند. در تفکر خالق سعی می شود با بررسی و درک حقایق و تصور مجهولات به ایده رسید.
مثال با تصور سفر به کره ماه می توان یه ایده صندلی معلق رسید. اشکال خالق تصور یا با جستجو کردن و کشف بدست میآید، مثل چراق قوه و یا با تغییر دادن و اختراع، مثل چراغ خوراک پزی. تفکر قضاوت کننده که در نقطه مقابل تفکر خالق می باشد، معطوف به حقایق است، به مرور زمان خود به خود رشد می کند، با تمرین تقویت می شود ونگاه منفی دارد و اما تفکر خالق معطوف به مجهوالت است و به مرور زمان افول می کند چون از آن استفاده نمی کنیم. با تمرین تقویت می شود و تحصیالت تاثیر چندانی برآن ندارد و نگاهش مثبت است.
قبل از شروع هر کاری برای خودمان کلی پیش فرض می گذاریم که اکثر این پیش فرض ها مستقیما از آنچه قبال در آن حوزه اتفاق افتاده یا انجام شده، می آیند. این پیش فرض ها محدودیت هایی هستند، در فکر کردن که خالقیت ما را محدود می کنند. ایده های تصادفی می توانند بهترین موتورهای محرک افکار و ایده های بزرگ و راه حل های نو و بدیع باشند.این یکی از جنبه های بنیادی تفکر خالق است. نوشتن مطالبی که به آنها فکر می کنید. در بیشتر موارد همان نکته برداری کافی است و در اولین فرصت هم که کمی جزئیات به آن اضافه کنید، کافی است که به محض اینکه به آن یادداشت ها نگاه کنید، ایده و مسیر فکرتان را به یاد آورید.. )
ایده های روایی:
ایده های روایی که بخشی از این روند خلاقانه محسوب می شوند ، سعی می کنند از طریق یک روایت ، حرف، گفتگو و داستان مطلب را منتقل کنند ، به طوری که این روایت قابل تعریف باشد و اما ایده های غیر روایی در فضای بصری و احساسی که منتقل می کنند، این ارتباط برقرار می شود. فرم ، رنگ و بافت ابزاری هستند برای ایجاد موضوعی که قرار است انتقال پیدا کند .
روش های خلاقانه پردازش ایده
ایده های خالقانه و معنا های عمیق وقتی بوجود می آیند که بدانیم چرا از یک ایده مشخص در طراحی مان استفاده کرده ایم .تنها در این صورت می توانیم ادعا کنیم که آنچه در طراحی گرافیکی اثر تبلیغاتی ما روی می دهد یه پشتوانه یک کانسپت مشخص، خلق شده است .
داوینچی برای آفرینش یک ذهن خلاق، به چند نکته اشاره میکند .اولین مورد کنجکاوی است، کنجکاوی اصلی ترین عامل در دست یابی به خالقیت است. تجربه و مرور آثار دیگران ،تقویت حواس، به خصوص حس بینایی. پیوسته دیدن و اگاهانه دیدن شاخص مهمی در افزایش حس خالقانه است. توجه به نا شناخته ها و مجهوالت ،نگرش متعادل بین منطق و تصور، علم و هنر. و در نهایت تفکر مرتبط یعنی توجه به ارتباط متقابل میان همه اشیا و پدیده ها اگرچه در ظاهر بی ارتباط جلوه کنند. توجه به این نکته ضروری است که خالق بودن و ایده خالقانه داشتن الزاما به معنای حرکت در جهت خالف رودخانه نیست ،بلکه دیدن هدف، ورای مسیر معمول است.اینکه بتوانیم قابلیت تصویر به تنهایی و نوشته به تنهایی و سپس در کنار هم را کشف کنیم و.در این مسیر میتوان از روش های متنوعی استفاده کرد.