شرکتهای استارتآپ شرکتهایی هستند که فقط در مرحله ایده و در واقع “مراحل شروع استارتآپ” قرار دارند. آنها هنوز محصول کار، پایه مشتری یا جریان درآمد ندارند. این شرکتهای جدید میتوانند بودجه خود را با استفاده از پسانداز موسس، با به دست آوردن وامهای بانکی و یا با سهام حق مالی دریافتی تامین نمایند. هنگام سرمایه گذاری در استارت آپ چیزی که به ذهن بیشتر افراد میآید دادن سرمایه آغازین به ازای سهم سهامداران است. اگر موسس، اعضای خانواده و یا دوست صمیمی موسس نباشید، باید بدانید که فرصتها در مراحل شروع استارت آپ به دست نمیآید و اگر سرمایهگذار معتبروثروتمندی نباشید باید بدانید که احتمالا قادر به مشارکت به عنوان سرمایهگذار فرشته نخواهید بود. امروزه افراد شخصی میتوانند تا حدی در مرحله سرمایهگذاری خطرپذیر با سرمایهگذاری در صندوقهای سهام خصوصی که مخصوص سرمایهگذاری خطرپذیر است، امکان سرمایه گذاری در استارت آپ را به طور غیر مستقیم ایجاد کنند.
سرمایه گذاری در استارت آپ
صندوقهای سهام خصوصی در بیشتر استارت آپ های نوپا سرمایهگذاری میکنند تا به ریسکی که در معرض هر یک از شرکتها هست تنوع ببخشند. بر اساس تحقیقات اخیر میزان شکست برای یک نمونه کار صندوق سرمایهگذاری 40٪ -50٪ در سال موردنظر بوده، و 90٪ تمام شرکتهای سرمایهگذار بیشتر از ده سال سرمایهگذاری نکردند. این تصور که از بین ده سرمایهگذاری فقط یکی از آنها موفق خواهد شد در حال حاضر چالش صنعت است. 10 درصد از شرکتهایی که سرمایهگذاریهای کلانی دارند میتوانند بازده زیادی به سرمایهگذاران داشته باشند. معاملات سرمایهگذاری معمولی طی ده سال تا خروج ایجاد میشود. استراتژی خروج ایدهآل برای شرکت، سهامی شدن از طریق عرضه اولیه سهام (IPO) است که میتواند با انجام چنین ریسکی به بازده زیاد موردانتظار برسد. دیگر استراتژیهای خروج که کمتر مطلوب هستند شامل استراتژیهایی میشود که توسط یک شرکت دیگر به دست آورده میشود و یا به صورت سرمایهگذاری سودآور و خصوصی باقی میماند.
اولین مثال گوگل هست، که به عنوان استارت آپ در سال 1997 با 1 میلیون دلار سرمایه اولیه از FF & F راهاندازی شد. در سال 1999، این شرکت به سرعت در حال رشد بود و 25 میلیون دلار سرمایه خطرپذیر با دو شرکت VC جذب کرد که هریک از شرکتها حدود 10 درصد به دست آوردند. در ماه اوت 2004 گوگل IPO’d، بیش از 1.2 میلیارد دلار برای شرکت به دست آورد و تقریبا نیمی از یک میلیارد دلار برای سرمایهگذاران اصلی سود داشت؛ بازدهی معادل با 1700٪.
خطر و پاداش سرمایه گذاری در استارت آپ
این پتانسیلهای درآمدی حاصل میزان باور نکردنی ریسک اصلی در شرکتهای جدید هستند. نه تنها 90٪ سرمایهگذاریهای VC شکست میخورد، بلکه چالش ها و ریسک زیادی در سرمایه گذاری وجود دارد که باید که با توجه به سرمایه گذاری در استارت آپ مورد ملاحظه قرار گیرد. اولین گام در انجام راستی آزمایی(مطالعه دقیق تمام جنبههای یک سرمایهگذاری بالقوه) برای استارت آپ ارزیابی مهم طرح و مدل بیزینس برای تولید سود و رشد در آینده است. جنبههای اقتصادی این ایده باید به بازده واقعی تبدیل شود. بسیاری از ایدههای جدید به حدی نوآورانه هستند که در معرض خطر عدم پذیرش از سوی بازار هستند. رقبای قوی و یا موانع عمده برای ورود نیز موضوعات مهمی هستند. مسائل حقوقی، قانونی و مسائل مربوط به انطباق هم از مسائل مهمی هستند که برای نام تجاری جدید ایدهها باید لحاظ شوند، مانند موانع نظارتی که در حال حاضر استارت آپ Airbnb و Uber با آن مواجه هستند.
بسیاری از سرمایهگذاران ارزرش آفرین VC و سرمایه گذران فرشته خاطرنشان می کنند که شخصیت و تلاش موسسین شرکت مهمتر از ایده بیزینس است. موسسین باید مهارت، دانش و شور و شوق داشته باشند تا بتوانند دورههای مسائل و دلسردیهای اولیه دوران رشد را پشت سر گذارند. آنها باید پذیرای مشاوره و بازخورد سازنده از داخل و خارج شرکت باشند. آنها باید زیرک باشند تا مسیر رویدادهای اقتصادی غیرمنتظره شرکت و یا تغییرات تکنولوژیکی را تغییر دهند.
سوالات دیگری که باید هنگام سرمایه گذاری در استارت آپ پرسیده شود شامل موارد پیش رو میشود: در صورتی که شرکتی موفق شود ریسک زمانی وجود خواهد داشت؟ آیا بازارهای مالی در پنج یا ده سال اولیه رکود از IPO حمایت خواهند کرد؟ آیا شرکت برای موفقیت IPO تصمیم به رشد دارد و سود ثابتی در سرمایهگذاری ارائه میدهد؟
سرمایه گذاری در استارت آپ ها به دلیل بیجراتی و ترس نیست. پول FF & F به راحتی با کمکاری از دست میرود. سرمایهگذاری در صندوق سرمایهگذاری خطرپذیر به برخی ریسکها تنوع میبخشد و سرمایهگذاران را نیز مجبور به روبرو شدن با واقعیت تلخی میکند که 90 درصد شرکتهای سرمایهگذار در IPO سرمایه گذاری نمی کنند. برای شرکتهایی که سهامی میشوند، بازده بسیار زیاد میباشد و در واقع سرمایهگذاران اولیه را بسیار ثروتمند میکند.