Skip to main content

روش های بازاریابی نوین

ظهور علم اطلاعات و گسترش کانال های جدید رسانه ای برخی از شغل های سنتی و روش های بازاریابی را اساسا تغییر داه و درعین حال شغل های جدیدی را ایجاد کرده است. در حالت کلی تمام این تغییرات بخشی از تکامل بازاریابی نه صرفا فقط به عنوان یک هنر بلکه به عنوان ترکیبی از هنر و علم هستند. امروزه تمام بازاریابان به مهارت های پایه در داده و تجزیه تحلیل نیاز دارند. امروزه بازاریابان باید فراتر از معیارها و روش های بازاریابی سنتی رفته و در تمام رده های مهارت های انالیزی از قبیل دانش اصول مدیریت داده ها و استراتژی های تحلیلی، درک صحیحی از نقش کیفیت داده ها،اهمیت اداره داده ها و ارزشداده ها در شاخه های بازاریابی به صورت حرفه ای عمل نمایند. همچنین باید درک متفاوتی از کانالهای دیجیتال موجود و کانالهای درحال شکلگیری داشته باشند. در این مقاله به برخی از روش های بازاریابی اشاره میکنیم که توجه به تمامی آنها به یک اصل اساسی برای تمام کسب و کارها جهت موفقیت در عرصه رقابتی امروزه تبدیل شده است.

روش های بازاریابی نوین

نورومارکتینگ، بازاریابی محتوا، بازاریابی دیجیتال، علم بازاریای و تجربه مشتری.

نورومارکتینگ (NeuroMarketing)

بازاریابان همیشه در آرزوی دستیابی به نقشه ذهن مشتری خود بوده اند و خبر خوش اینکه امروزه گوشه ای از نقشه دستیابی به این گنج بی پایان، از سوی متخصصان نورومارکتینگ در دسترس آن ها قرار گرفته است. نورومارکتینگ از روش های بازاریابی نوین و زاییده دو دانش بازاریابی و علم عصب شناسی است. این دانش شگفت انگیز و نوظهور، نقشه ذهنی مشتریان را در اختیار صاحبان صنایع و بازاریابان می گذارد. «آنچه که مردم به زبان می آورند، لزوماً با آنچه که در ذهن آن ها می گذرد، تطابق ندارد!» این سخنان تام نوبل مدیر اجرایی بخش اروپایی شرکت صاحب نام Neuro Focus است.‏
نتایج سال ها پژوهش در این حوزه، حاکی است که تصمیم گیری های ما بیش از آنکه مبنای عقلانی داشته و مبنی بر استدلال باشند، هیجانی و متکی براحساسات هستند و در ناخودآگاه رخ می دهند. ضمن آنکه تصمیم گیری های عقلانی نیز بدون دخیل کردن جنبه های احساسی، هرگز عملی نخواهند شد. این دقیقاً نقطه قوت نورومارکتینگ است که قادر به نفوذ به ناخودآگاه ماست.‏ نورومارکتینگ، دانشی است که با بهره‌مندی از مطالعات علوم مختلف، سعی در بررسی تا تصمیم‌گیری های انسان دارد که غالباً به‌ صورت ناهشیار و در مغز وی صورت می‌گیرد. در نورومارکتینگ نیازی نیست تا از فرد بپرسیم تا به تصمیم های او پی ببریم بلکه، هدف دستیابی به اعماق ذهن مخاطب است. همان‌طور که می‌دانیم مغز انسان به‌عنوان مرکز فرماندهی جسم، مسئولیتهای بسیاری از جمله تصمیم‌گیری را بر عهده دارد؛ از سویی تلاش همیشگی بازاریابان و محققان بازار این بوده است تا بر فرایندهای تصمیم‌گیری مصرف‌کنندگان و کم و کیف آن اشراف پیدا کنند. تصمیم‌گیری بخش مهمی از زندگی شخصی و شغلی هر یک از ما را تشکیل می‌دهد.‏
نتایج تحقیقات دانشگاه نورث وسترن نشان می‌دهد که مغز با تصمیمات بسیار پیچیده‌ای سروکار دارد و می‌تواند این اطلاعات را از فرد پنهان کند تا وی نداند که چگونه این تصمیم ها اتخاذ می‌شوند. این بدان معنا است که بسیاری از تصمیمات در سطح ناخودآگاه افراد رخ می‌دهد. همانگونه که گفته شد، مغز مسئول همه‌ی رفتارهای مصرف‌کننده است و برای عملکرد مناسب، به انرژی نیاز دارد. اگرچه مغز فقط ۲ درصد از کل حجم بدن را تشکیل می‌دهد، ولی حدود ۲۰ درصد انرژی دریافتی بدن را می‌سوزاند. بسیاری از فعالیت هایی که در طول روز به‌وسیله‌ی مغز انجام می‌دهیم، به‌صورت ناآگاهانه صورت می‌پذیرد. به همین دلیل حدود ۸۰ درصد از انرژی که مغز استفاده می‌کند، در حالت استراحت مغز سوزانده می‌شود؛ یعنی حداکثر فقط از ۲۰ درصد توان مغز خود به‌صورت آگاهانه استفاده می‌کنیم.‏
نتایج تحقیقات و یافته‌ها نیز حاکی از آن است که چیزی در حدود ۸۵ تا ۹۵ درصد از تصمیمات انسان در سطح ناخودآگاه او رخ می‌دهد. کشف آنچه در مغز ما می‌گذرد که برند یا محصولی را به محصول دیگر ترجیح می‌دهیم و چه اطلاعاتی از فیلتر مغزی ما می‌گذرد و کدام اطلاعات مجال ورود به حافظه‌ را نمی‌یابد و به فراموشی سپرده می‌شود، کلید ساخت برندهایی اثرگذار و قدرتمند در آینده خواهد بود. نورومارکتینگ کلید گشودن افکار، احساسات، و امیال ناخودآگاهی است که موجب برانگیختن ما به خرید می‌شوند. نورومارکتینگ، روِیای بازاریابان برای ورود به دنیای درون و مغز مشتریان را به حقیقت تبدیل کرده است.

نورومارکتینگ

بازاریابی محتوا

محتوا به یک جزء بسیار مهم از رویکرد مدرن و روش های بازاریابی تبدیل شده است. امروزه هرکاری که ما به عنوان بازاریاب انجام میدهیم دربردارنده نوعی محتوا است که باید به شکل “کانال مناسب” طراحی شود به این معنی که فرمت، طول و ارتباط آن باید در ان کانال کارساز و ثمربخش باشد. نیازی نیست که به تنهایی یک ویدیوی دو دقیقه ای را در یک نمایش تبلیغاتی اجرا کنید. چرا که یک خانواده کاملا جدید ازشغل هایی وجود دارد که نقششان پرکردن جاهای خالی  و کمک به اطمینان از این است که آن محتوای مرتبطی را که مشتریان خواستار آن هستند ارائه داده میشود.

بازاریابی دیجیتال

جهان “بازاریابی دیجیتال” دربردارنده عملکردهای وب،جستجو، رسانه اجتماعی، پست الکترونیک و تبلیغات دیجیتال و خرید رسانه ای میباشد. بازاریابی دیجیتالی یکی از مهمترین روش های بازاریابی بوده و با گسترش کانلهای مختلف رشد و تغییر چشمگیری را در دهه گذشته داشته است.

علم بازاریابی

نقش تحلیلگر تجسم داده یا دانشمند داده بازاریابی نیز یک نقش جدید و از روش های بازاریایی است. این نقش متمایز از یک دانشمند داده خالص است. نقشهای متفاوتی تعریف شده اند که همگی تحت عنوان کلی دانشمد داده های بازاریابی قرار میگیرند. یک عنوان توصیفی برای این نقش “هنرمند داده” یا “قصه گوی داده” است. برای مثال شاون اسکیلمن ( Shawn Skillman ) یک تحلیلگر ارشد تجسم داده های بازاریابی است که در مدل سازی و ذخیره سازی داده ها مهارت دارد. کار او این است که در داده ها نگاه عینی داشته باشد تا ببیند که داده ها چه داستانی را روایت میکنند، بدون تحت تاثیرقرارگرفتن از اینکه تمایل به دیدن چه چیزی دارد. دانشمندان داده های بازاریابی مانند اسکیلمن همچنین قادرند ببینند زمانیکه ما تغییراتی ایجاد میکنیم چه اتفاقی می افتد. یکی دیگر از عناوین شغلی که اخیرا در همین حوزه قرار گرفته است ” تحلیلگر تقسیم بندی” است. کسیکه درحال اجرای یک کمپین است میتوانند نزد یک تحلیلگر تقسیم بندی مانند جولی چاک ( Julie Chalk ) امده و از او بخواهد که فهرستی از مخاطبین مورد هدف کمپین را بسازد. برای انجام این کار جولی چاک از “مدل های امتیازبندی” استفاده میکند که در آن عوامل کلیدی در پایگاه داده های مخاطبین تجزیه تحلیل شده است و میتواند یک مخاطب را به یک هدف خوب برای کمپین تبدیل کند. بنابراین جولی چاک قادر به ردیابی نتایج کمپین بوده و پیشنهاد میدهد که کجاها میتواند به خوبی کارکند. یک چنین توانایی هایی تبدبل به  یک اصل اساسی از تلاش های نوین سازی روش های بازاریابی شده است. قدرت تجزیه تحلیلی رابه ما میدهد که به کمک آن سرمایه گذاری های بهتری را در کمپین ها انجام مدهیم و درعین حال جاهایی را که نیاز به تلاش بیشتر است نشان میدهد.

تجربه مشتری

امکان دارد برخی ازافراد فکر کنند که بازاریابی یک عملکرد “خارج از محدوده” است که در آن ما درحال رسیدن به مشتریان بالقوه هستیم. بازاریابی “داخل محدوده” حوزه ای دیگر در حال تحول در جهان بازاریابی است که مستقیما به مسیر تصمیم گیری مشتری ربط دارد. حوزه ای که باید با مشتریان در مسیر تصمیم گیریشان تعامل کنیم. هدف ما به کارگیری بازاریاب هایی است که ارزش داده و تجزیه تحلی را در تصمیمگیری درک میکنند. امروه این کار به سختی 10 سال گذشته نیست. امروزه بازاریاب های مدرن از یک نقش صرفا خلاق و منطقی به یک نقش تجزیه تحلیلی و داده ای تبدیل شده اند.

Leave a Reply